جدول جو
جدول جو

معنی منقطع کردن - جستجوی لغت در جدول جو

منقطع کردن
گسستن، بریدن، قطع کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطع کردن
تصویر قطع کردن
بریدن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منقط کردن
تصویر منقط کردن
نقطه نهادن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقرض کردن
تصویر منقرض کردن
بر انداختن از بین بردن نابود کردن: (نادر شاه سلسله افاغنه را در ایران منقرض کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقش کردن
تصویر منقش کردن
زمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منع کردن
تصویر منع کردن
بازداشتن، جلوگیری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطع کردن
تصویر قطع کردن
بریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
گسستن، قطع شدن، گسسته شدن، از بین رفتن، پایان یافتن، جدا شدن، دور شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متوجه کردن، معطوف ساختن، تغییر جهت دادن، منعطف ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مطیع ساختن، فرمان بردار کردن، رام کردن، تسلیم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ازبین بردن، برانداختن، نابود کردن، مضمحل کردن، برانداختن، برچیدن، از میان برداشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دگرگون کردن، متحول کردن، دگرگون ساختن، حالی به حالی کردن، واژگون کردن، ناراحت کردن، آشفته کردن، پریشان کردن، مضطرب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
ترشيدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
Rationalize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
rationaliser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
razionalizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
racionalizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
rationalisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
racjonalizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
рационализировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
раціоналізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
rationaliseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
racionalizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قطع کردن، برای قطع ارتباط
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
যৌক্তিক করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
तार्किक बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
منطقی بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
ทำให้สมเหตุสมผล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
kuhalalisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
合理化する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
合理化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
합리화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
mantıklı hale getirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
merasionalkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منطقی کردن
تصویر منطقی کردن
להפעיל היגיון
دیکشنری فارسی به عبری